جستجو
-
۱تصویر
نامه قمرالملوک اسفندیاری، ۱۳۴۹ ش
احتمالا به عروسش، آذرمیدخت پزشک نیا، شامل احوالپرسی و اخبار خانواده، پادرد خود به خاطر گرمی و رطوبت هوا در بندرعباس، احوالپرسی از فاطمه و پسرش کریم و غلامحسین، خوشحالی از بهبودی گلناز و فرستادن نامه جداگانه به او در جوف پاکت، دریافت نان خشک، و درخواست قوطی سه کیلویی روغن
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۵ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندانش فریده، فاطمه، و غلامحسین، ماندن ده روزه در بم، هوای خوب، درخواست ارسال روزنامهها و نامههایش با یک شوفر مطمئن یا پست، نظارت آذر به کار بنایی، کاشت شمشاد توسط حسین نصرالله و یونس، ارسال چهار من بذر علف جهت زراعت، نبود مرکبات در بم، ارسال کاهو و سبزیجات، نداشتن خبر از امان الله و عزت الله، و سلام رساندن به حضرت علیه خانم
-
۳تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۸ ش
شامل احوالپرسی از خانواده، ابراز دلتنگی از دوری آنان، گیرکردن در برف و باران، توقف در ابارق و بم و سپس رفتن به وکیل آباد، تصمیم بر تقسیم اراضی وکیل آباد، تصمیم به بازگشت به کرمان و بستن قرارداد آوردن تراکتور به وکیل آباد با امین زاده و سپس بازگشت به ریگان، خوب بودن هوا در بم و وکیل آباد، سلام رساندن به حضرت علیه خانم، سالار، خانم همشیره، عزت الله، سیمین، فاطمه، فریده، و غلامحسین، دستور به حسین نصرالله جهت روانه کردن محمود شوفر به ابارق و آوردن خاک پشم و اشیایی که در لیست فرستاده، آمدن باران در بم و نرماشیر، و فرستادن اخبار جدید کرمان؛ همراه با پاکت
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۹ ش
شامل احوالپرسی، عزیمت به ابارق، سلام رساندن به فریده، فاطمه و غلامحسین، گماردن محمدعلی خان به جای علی آقا برای اصلاح امور، سرمای هوای بم، عزیمت به تهرود با دعوت امان الله، عزیمت محمود از نگار به ابارق و نرماشیر، ارسال روزنامه، ارسال یک صد من ذغال توسط محمود، و پذیرایی استاندار و همراهان در باغ جعفری
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۹ ش
درباره ماندن یک شبه در ابارق و حرکت با حضرت علیه خانم به وکیل آباد، حضور بی بی مستوفی در آنجا، رفتن خانم به زاهدان، رفتن وی به رحمت آباد نزد برادرش، خوب شدن هوای وکیل آباد، رفتن از آنجا به بم و سپس ابارق، ارسال ماشین به کرمان برای آمدن خانواده به ابارق، خوب بودن وضعیت نرماشیر، سلام رساندن به فاطمه، فریده، و غلامحسین، تهیه کره اسب برای بچهها، سلام رساندن به عزت الله، سیمین، فخری، سالار، نصرت الله، و شاپور کیانیان، درخواست ارسال روزنامهها و مجلهها برای وی، ارسال چند کمپوت از دارابجی، و دستور به باغبانها برای جدیت در کارهایشان
-
۳تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۰ ش
شامل احوالپرسی از خانواده، مبارزه با ملخها در عباس آباد، سلام رساندن خدمت حضرت علیه خانم، آقای عدل، سیمین، عزت، و شاپور کیانیان، ارسال نامه از بم به وسیله رمضان، ارسال سم ژزارول یا سزارول به ابارق، خوبی هوای عباس آباد، خوب شدن عمارت عباسی، ارسال چند فقره چیزهای لازم، سلام به همشیره، سالار، فاطمه، فریده، غلامحسین، و آقا میرزا محمدخان، و پیگیری خبر در خصوص غلامعباس خان؛ همراه با پاکت
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۰ ش
شامل احوالپرسی از همسر و و فرزندانش، آمدن به بم پس از چند روز توقف در ابارق، خوبی هوا، سرماخوردگی، سلام رساندن به غلامحسین، فاطمه، فریده، ارسال خرما و پرتقال، آمدن میرزا محمدخان، حرکت از بم به وکیل آباد، فرستادن نامهها و روزنامه، رفتن برادرش به رحمت آباد، ارسال خبرهای تازه، سلام رساندن به نپتون، عزت الله، و سیمین
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۰ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندانش فریده، فاطمه، و غلامحسین، رفتن به بم پس از وکیل آباد، سپس حرکت به سوی ابارق و کرمان، ارسال اسبها به خاطر غلامحسین به کرمان، سرمای استثنایی در بم، سلام رساندن به سالار مظفر، عزت الله، سیمین، پوران، ارسال روزنامه و نامهها به ابارق، و احوالپرسی از آقا میرزا محمدخان
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۳ ش
درباره رسیدن نامه و تلگراف همسر، ارسال سومین نامه از بم، تشکر از نامه محبت آمیز همسرش، رفتن از عباس آباد به بم، رسیدگی به اختلافات قناتی برادرش با سالار مظفر در وکیل آباد، حضور در بم برای حل و فصل کارهای ثبتی ملک، رفتن چند روزه به ابارق همراه با استاد غلامرضا، ابراز دلتنگی برای همسر، غلامحسین، گلناز، فریده، و فاطمه، اصرار مجدد برای آمدن خانواده به بم و استفاده از هوای خوب، خوشحالی از رسیدن نامه بچهها به زبان انگلیسی و پیشرفتشان در زبان، ارسال دو نامه از دکتر وایلد در خصوص ونوس که ناصر ترجمه کند، سلام رساندن به سیمین، عزت الله، و ناصر، گله از ناصر که تا رحمت آباد آمده به وی سر نزده است،...
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۳ ش
شامل احوالپرسی، رسیدن نامههایش، خوبی هوای عباس آباد و خالی بودن جای خانواده در آنجا، ریزش باران و صید دو آهو، رسیدگی به حسابهای وکیل آباد، ماندن چند روزه در بم و فرستادن رضوانی برای آوردن خانواده به آنجا، درباره حرفهای پوچی که آذر نوشته و اینکه دست از این حرفها بردارد، باز شدن نامه امیر هوشنگ توسط آذر و مهم نبودن این مسئله، تمام شدن کار بنایی منزل با مخارجی حدود ۲۷ تا ۳۰ هزار تومان، سلام رساندن به فاطمه، فریده، غلامحسین، گلناز، آقا میرزا محمدخان، آقا فرج الله، رضوانی، و بشارت، خرید برنج از بازار کرمان، گرفتن پول از غلامعباس در نگار، رسیدن روزنامههای ارسالی، ارسال مرکبات در صورت نیاز...